بیوگرافی و عکسهای مونا فائزپور همسر احمد مهران فر (مصاحبه)
بازیگر نقش ارسطو عامل در سریال پایتخت 5 بالاخره ازدواج کرد . ارسطوی بشدت ازدواجی خبر از ازدواجش با یک مدل ایرانی مشهور داد . اما بیوگرافی و عکسهای جدید مونا فائزپور همسر احمد مهران فر را در ادامه این مطلب از ایران ناز ببینیند
به گزارش ایران ناز بالاخره این بازیگر در فروردین ۹۷ به جرگه متاهلین پیوست، احمد مهرانفر با مونا فائزپور بازیگر و مدل ازدواج کرده است، همسرش متولد دهه ۶۰ و بازیگر تئاتر می باشد
مونا فائض پور ، همسر احمد مهرانفر
آشنایی احمد مهران فر به لهجه مازندرانی
او در مورد لهجه خود در پایتخت می گوید : من یک مدت از سربازی ام را در مازندران بودم به همین خاطر آشنایی مختصری با لهجه شمالی و مازندرانی داشتم
بیوگرافی مونا فائزپور
مونا فائزپور متولد دهه ۶۰، فعال در مدلینگ و تئاتر است او در حال حاضر هنرجوی دوره های بازیگری است که زیر نظر هومن سیدی می باشد، آشنایی او با بازیگر مشهور سریال پایتخت در سال ۹۷ به ازدواج او ختم شد
مدلینگ
فیزیک خاص چهره اش باعث شده به عنوان مدل نیز فعالیت داشته باشد، او یکی از مدل های برند aspinoo برای تبلیغات شال و روسری می باشد و با برند های Roberto و Pinar هم کار کرده است
مونا همسر احمد مهران فر (بازیگرنقش ارسطو در پایتخت )
کلاس بازیگری
مدتی است در کلاس های بازیگری حضور پیدا می کند، او یکی از هنرجوهای کلاس بازیگری هومن سیدی است او در متن تبریک خود برای استادش در کسب سیمرغ فجر نوشت :
نمیدونم چجوری باید خوشحالیمو بروز بدم ولی بینهایت شادم که سیمرغ به کسی رسیده که واقعا حقش بوده و خیلی زحمت کشیده است هزاران بار تبریک برای استاد هومن سیدی عزیز افتخار میکنم که هنرجوی شما هستم و امیدوارم همیشه بدرخشین و در اوج باشین .شما افتخار سینمای ایرانید
استقلالی
مونا فائض پور ورزشی است و فوتبال را پیگیری می کند، او یکی از طرفداران دو آتیشه تیم استقلال تهران می باشد
مصاحبه با احمد مهرانفر: در زندگی واقعی خندهرو نیستم!
احمد مهرانفر جزو خاصترین بازیگران سینما، تئاتر و تلویزیون ایران است. خاص نه به خاطر بازیهایش،خاص به خاطر ویژگیهای اخلاقی خودش که در بسیاری از موارد با همکارانش متفاوت است. در او خبری از ادا و اصول نیست.
او فارغ از شوها، جلب توجه کردنها و بازیگری جز روی صحنه که در بین عوام هم رایج شده، خودش است. خودی که خیلی دوست دارد آن را پنهان کند. بدترین چیز برای او این است که مخاطبان آثارش به جای باور شخصیتی که آن را جان داده، خود احمد مهرانفر را ببینند. برای همین است که با گریم و لباس شخصیتها، فقط به زبان آنها صحبت میکند و هیچوقت حین ضبط یک مجموعه با لباس و ویژگیهای کاراکترش حاضر به مصاحبه نمیشود و ترجیح میدهد پایان کار، وقتی خودِ خودش است درباره «ارسطوها و خنجریها و دایی اسدلیها» حرف بزند.
کارش را از تئاتر آغاز کرده و به قول خودش در تئاتر جان کنده تا توانسته به مرور ایفاگر نقشهای کوتاه و به مرور صاحب نقشهای اصلی در سینما و تلویزیون باشد. خیلی جاها شنیده فلانی بازیگر تئاتر است، چرا به عرصه تصویر آمده است؟ شنیده و ناراحت شده اما مقاومت کرده و ادامه داده تا به او اعتماد کردهاند و به اینجا رسیده است. این روزها مشغول بازی در «پایتخت ۴» در نقش شناخته شده ارسطو است.
مهرانفر میگوید روزگاری شر و شور بوده و دیگران را هم سرگرم میکرده است اما حالا مدتی است در سکوت به سر میبرد و به سختی خندهاش میگیرد. گفتگوی ما با او را در ادامه بخوانید:
احمد مهران فر و مادرش
*تلقی شخصی من در سالهایی که پشت صحنه سریالها به ویژه «پایتخت» شما را میدیدم اینگونه بود که چندان علاقهای به دیده شدن و جلب توجه ندارید، حتی کمتر مصاحبه میکنید. چطور احمد مهرانفر با این ویژگیها سراغ بازیگری آمد و نقشهایی مثل ارسطو، پنجعلی یا دایی اسدلی را بازی کرد که زمین تا آسمان با او فرق میکنند؟
– خیلی از آدمها از نوجوانی به بازیگری علاقه پیدا میکنند. از ابتدا چیزی وجود دارد، مثل تابلویی که روی دیوار نصب شده و دوستش دارید اما وقتی وارد آن تابلو میشوید میبینید چقدر جزئیات دارد و همه چیز آن را نمیتوانید کشف کنید. بازیگری هم همینطوری است. من از ابتدا به بازیگری علاقه شدم و هرچه بیشتر وارد آن شدم، احساس کردم دنیای بزرگی است که هیچوقت تمامی ندارد و به انتها نمیرسد.
یک جور بازیگوشی در بازیگری است که دوستش دارم. من بهترین لحظات زندگیام را روی صحنه و جلوی دوربین داشتهام. لحظاتی که به راستی از خودم و همه چیز جدا میشوم. یک جاهایی واقعا خندهام میگیرد. من در زندگی واقعی خنده رو نیستم اما در «شاهگوش» یا «پایتخت» یک جاهایی واقعا خندهام میگیرد و نمیتوانم خودم را کنترل کنم. در صورتی که در زندگی واقعی چندان چیز خندهداری نمیبینم. سریالهای مثلا طنزی که آدمها خیلی جاها به آنها میخندند مرا نمیخنداند.
*پس در بازیگری کاملا از خودتان فاصله میگیرید و ویژگیهایی از آنِ شما میشوند که خودتان را با آنها نمیشناسید؟
– بله. بیشتر قرار گرفتن در یک موقعیت و شکل گرفتن یک لحظه واقعی مرا به خنده میاندازد.
اینکه هیچ چیزی وجود ندارد و شما بی آلایش و پاک در یک موقعیت قرار میگیری، آن را زندگی میکنی و بدون آنکه به چیز دیگری فکر کنی خندهات میگیرد.
من خودم خیلی وقتها به آدمها حسادت میکنم، آنهایی که خیلی راحت میخندند. چون من خودم اینطوری نیستم. اما گاهی جلوی دوربین که رفتهام گرچه خودم نمیخواستم اما خندهدار به نظر میرسیدم.
کودکی و بازیگوشی را که در بازیگری هست به صورت ناخودآگاه دوست دارم.
حالا دیگر به جایی رسیدهام که فکر میکنم به جز بازیگری کار دیگری نمیتوانم بکنم و اصلا دوست ندارم کاردیگری انجام بدهم.
واقعا کار دیگری از دست من برنمیآید و تواناییاش را ندارم. من وارد بازیگری شدم، جلو آمدم،
درسش را خواندم، تمرین کردم و جلوتر میآیم اما همچنان چیزی که مرا جذب کند وجود دارد.
آن کودکی و بازیگوشی… اینکه میتوانم با کارم آدمها را جدا از اینکه سرگرم کنم،به فکر فرو ببرم، برایم مهم است. خیلی به این قضیه فکر میکنم که وقتی نقشی بازی میکنم حرفی هم برای گفتن داشته باشم. رسیدن به مرحلهای که آدمها نگاهت میکنند و اینجا میتوانی حرفهای خودت را هم بزنی، به شکلی کودکانه یا مانیفستوار.
اینها جذابیتهای بازیگری است. ضمن اینکه انسان در بازیگری به یک خودشناسی میرسد.
یک جور کشف خود و درونیات خود. بعضی وقتها که به صورت ناخودآگاه کار میکنی،
لحظاتی کشف میشود که تو را به این فکر فرو میبرد که چرا؟ من در بازیگری این خودشناسی را دوست دارم.
به روانشناسی هم علاقه زیادی دارم. اینکه وقتهایی ناخودآگاه درگیر موقعیتی میشوم
و مدام روی مساله روانشناسی فکر میکنم، خیلی برایم جالب و جذاب است.
برای همین علیرغم کارهای طنزی که داشتهام، دوست داشتم کارهای جدی هم انجام بدهم.
چون فکر میکنم در این زمینهها هم حرفی برای گفتن دارم.
چون در این کارها میشود حرفهای جدیتر زد و دوست دارم در این نوع تجربه بازیگری هم خودم را محک بزنم.
جدا از این مساله در عرصه بازیگری یک قضیه شهرتی نیز وجود دارد که آدم را قلقلک میدهد.
خود من هم زمانی معروف شدن را دوست داشتم اما اکنون دیگر این قضیه برایم مهم نیست و حتی وقتی میبینم مرا میشناسند ناراحت هم میشوم.
احمد مهران فر و همسرش مونا
البته خوشبختانه رفتار مردم خیلی خوب است و انگار یکی از فامیلهایشان را که خیلی وقت است او را ندیدهاند، میبینند.
مردم همیشه خیلی خوش انرژی هستند. گرچه دیدهام در برخورد با برخی افراد تکه پرانی میکنند و رفتارهای نادرستی انجام میدهند. اما همه وقتی مرا میبینند خوشحال میشوند.
این هم یکی از پیامدهای بازیگری است که خیلی آن را دوست ندارم. نمیگویم بی علاقهام، اما خیلی علاقه ندارم.
مطالب جدید و پر محتوا...
ما را در سایت مطالب جدید و پر محتوا دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : محمد رضا جوادیان nilomatn بازدید : 199 تاريخ : يکشنبه 26 فروردين 1397 ساعت: 19:00